ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
تایید رمز عبور *
بخاطر بسپار

ایجاد حساب کاربری

فیلدهای مشخص شده با ستاره (*) الزامی است.
نام *
نام کاربری *
تایید رمز عبور *
تایید رمز عبور *
ایمیل *
تایید ایمیل *
کد امنیتی *
تازه سازی کد امنیتی

منظومه طالب و زهره

در حدود سال 1005 هجری پسری از اعیان طایفه امل را به مکتب می سپارند. پس از چندی در همان مکتب خانه عاشق دختری به نام زهره می شود که هم شاگردیش بود. پس از مدتی بین آن دو مراوده و دوستی برقرار می گردد. از آنجایی که با هم همسایه بودند طالب هر روز از دیوار خانه اش بالا می رفت، و زهره هم به بهانه یافتن چیزی کنار پنجره می امد و این دو با هم دیدار میکردند

از طرفی در مکتب خانه هم وقتی در نبود «ملا قربان» جانشین او «مشهدی علی مردان» اداره مکتب را به عهده میگرفت.طالب و زهره از فرصت استفاده نموده در کنار هم می نشستند و به این احساس عاشقانه ادامه می دادند در ایم دلدادگی بود که طالب گردن بند موروثی مادرش را به یادگار به زهره می دهد.

طولی نکشید که ماجرای عشق آن ها برملا شد و زهره عاقل به طالب هشدار می دهد که تا دیر نشده به خواستگاریش بیاید چرا که برای او خواستگار دیگری به نام «قادر» پیدا شده است در این بین نامادری طالب بهانه می آورد و و می خواهد خواهرزاده اش را به طالب بدهد. این نامادری او را به بهانه ای به گالشی میفرستد بهد از کشمکش زیاد طالب به خواستگاری زهره طالب می رود اما قادر راه را بر او می بندد.برادر زهره هم با تبر زین طالب را مجروح می کند زهره که بعدا متوجه می شود سخت ناراحت شده و به صورت درویشی در می آید و از حالت طالب خبر می گیرد. بالاخره در میابد طالب از مرگ نجات یافت.

از طرف دیگر نامادری زهره هم که مرتب از خواستگار زهره یعنی قادر پول و هدایا می گیرد برای دور کردن طالب از زهره در ماهی آزادی که طالب برای زهره صید کرد و هدیه آورده بود داروی بیهوشی ریخته به دست زهره می دهد زهره که ازین ماجرا بی خبر است این غذا را به طالب می دهد و او هم با خوردن آن بی هوش شده و برای مدتی عقلش را از دست داد طالب که فکر می کرد طالب دانسته دست به چنین کاری زده او را به بی وفایی و خیانت متهم کرده، با ناراحتی از آمل گریخته، به کاشان می رود اما زهره بی قرار هرچه مویه می کند و می گردد او را نمیابد و وقتی می فهمد طالب به شهری دور دست رفته است با گردنبندی که از او به یادگار گرفته بود خود را خفه می کند تا بمیرد که در این کار موفق نمیشود زهنره پس از نجات از مرگ ازدواج می کند.

طالب که به هند رفته و در آنجا به به افتخار رسیده در سال 1036 در میگذرد وقتی خبر مرگ او به زهره می رسد از فراغ و مرگ طالب آشفته شده کنار رودخانه ای میرود و از ماهی سراغ طالب را میگیرد چرا که قبلا چند بار طالب و زهره به آنجا رفته بودند زهره که در عالم خیال و رویا و یاد دوران گذشته با ماهیان صحبت میکند و دیگر به خانه برنمی گردد و ناپدید میشود


  1. محبوب
  2. پربازدید
  3. نظرات

سید جلال محمدی

05 اسفند 1395 2270 موسیقی

شاباجی

23 ارديبهشت 810 2256 محصولات

سید پرویز سیاهدشتی

26 ارديبهشت 1396 2227 موسیقی

بنیامین بهادری

07 اسفند 1395 2227 موسیقی

آلبوم طالبا

28 بهمن 1396 2223 فولک

نیما یوشیج

26 ارديبهشت 1396 2122 شعر و ادبیات

ارسلان طیبی

30 بهمن 1395 2119 هنرمندان

احمد بختیاری

30 بهمن 1395 2067 موسیقی

حسین زمانی

01 خرداد 1396 2066 موسیقی

محمود شریفی

14 شهریور 1396 2057 موسیقی

تش سو

06 ارديبهشت 1396 1828 فولک

اَلست

20 آذر 776 925 پاپ

حسین طیبی

30 بهمن 1395 1279 موسیقی

بنیامین بهادری

07 اسفند 1395 2227 موسیقی

مازرون 1و2

22 اسفند 1395 1254 فولک

تیناری

09 فروردين 1396 1483 فولک

نی نامه

06 ارديبهشت 1396 1416 فولک

سید محمد قدیر

06 خرداد 1396 1553 موسیقی

جمشید قلی نژاد

05 شهریور 1396 1511 موسیقی

احمد برزگر

26 شهریور 1396 1091 موسیقی

اسماعیل عبدی

10 آبان 1396 1285 موسیقی

بهمنیار شریفی

26 ارديبهشت 1397 1175 موسیقی

شاباجی

23 ارديبهشت 810 2256 محصولات

زلف شه

22 اسفند 1395 1737 فولک

جان مار

10 فروردين 1396 1524 فولک

هژبرخوانی

26 فروردين 1396 1550 فولک

شرقی ترین آواز

06 ارديبهشت 1396 1492 مذهبی

محمود بتیار

07 شهریور 1396 1138 موسیقی