منظومه شاباجی

منظومه شاباجی به منطقه سواد کوه تعلق دارد." شاه باجی جعفری" بین سال های 1255 تا 1260 شمسی در روستای " دهکلان" لفور به دنیا آمد. در ییلاق گالشی به نام " ملاخان جان حیدری" دلباخته شاه باجی می شود. در همین گیر و دار " عبدالعلی خان پهلوان" به خواستگاری باجی می آید.شاباجی جا افتاده به عقد پسری 16 ساله در می آید. تفاوت سنی این دو نفر سبب می شود که بعدها شوهر باجی ازدواج کند. منظومه عاشقانه شاباجی سروده همان گا لش عاشق است. ملاخان حیدری در سال 1258 هجری شمسی در آلاشت به دنیا آمد

وبه پدرش حاجی خانگل در کار رسیدگی به کشاورزی و دامداری کمک می کرد.

آنها هنگام ییلاق در مّیِمن زیر روستای لرزنه آلاشت سکنی داشتند، و قشلاق آنها در کاردیکلای مازندران بود.

دیدار ملاخان و شاباجی می بایست در لرزنه روی داده باشد و اشعار منظومه شاباجی نیز آن را تایید می کند.

پدر ملا خان می خواست خواهر زاده اش را برای وی به همسری برگزیند، اما سرانجام بر خلاف میل باطنی ملاخان، وی با دختر عموی خود ازدواج می کند.

منظومه شاباجی داستان دلدادگی و شیدایی عاشقی است که مانند بسیاری دیگر از عشاق داستانهای ایرانی به محبوب ومعشوق خود نمیرسد. اگر لیلی و مجنون، فرهاد و شیرین و دیگر عشاق مشهور و نامی به شهرت رسیدند، شاید عامل اصلیاش شکست آنها و نرسیدن به مرادشان باشد. شکی نیست داستانهایی که در دیوانها و منظومه ها شکل می گیرند و حتی پایدار می مانند: در وهله اول موضوع آنها ناکامی است و سپس شیرین زبانیهای شاعران یا گاه خود عاشقان است که به انحای مختلف با تصویر گری های شاعران یا گاه خود عاشقان است که به انحای مختلف با تصویر گری های شاعرانه و تخیل عاشقانه حکایت را خواندنی و شیرین می کنند.

ای دا دا بیداد آ ای برادرون شاه باجی ناز دارا چنه مهربون

اسپه دس بال آ صورت شیر و خون قد بلن بالا ا مه چنگ مِیون

کمند گیس آ ترز مازرون ته اسپه گندم من اسپه آرد نون