شاعر و ترانهسرای خوشذوق اهل بابلسر برای ادای احترام به استاد ابوالحسن خوشرو شعری دو زبانه سرود و به روح استاد خوشرو تقدیم کرد. یاغیتبار در ابتدای این شعر نوشته است: «به بهانهٔ انتشار جدیدترین آلبومشان چم، تقدیم شد به آتشنفسیهای استاد ما ابوالحسن خوشرو که با شگفتی صدایش، پدرها و پسرهای بسیاری چون من و بابا در آسمان صدا بالبال زدند.»
او در این شعر که با زبان مازندرانی آغاز میشود ابتدا دلتنگی خود برای استاد خوشرو را بیان میکند و پس از آن با به تصویر کشیدن روایتی از آواز خواندن یک پدر برای پسرش، پس از هر دو بیت که به زبان فارسی و گاه با استفاده از واژههای بومی سروده شده، یکی از دوبیتیهای خوانده شده توسط استاد خوشرو را به کار برد.
شعر سروده شده توسط یاغیتبار یکی از متفاوتترین سرودههایی است که تا کنون با استفاده از اشعار و واژههای مازندرانی سروده شد:
کِجه بوردی مِنه دَشتِ وَنوشه
کِجه بوردی منه اَنگیرِ خوشه
کجه بوردی دَنی تِه تا بَوینی
مه دل تیرنگِ واری سِجمهروشه
پدر خونِّشکنان قنداق میساخت
که خاندار عزیزش نو بپوشد
پسر از پای تا سر گوشِ جان شد
که آواز زلالش را بنوشد:
«ته گُم بَهی بِهار سِرخِ گِل بی
تِه نَیته آرزوی دردِ دل بی
ته درد عشق آ ته درد جِوونی
ته جابدا برمهٔ بیچِمر بی»
پدر خواند و پسر در جان سپردن
صدایش خیش بر دل راند و خوش راند
پدر از گنجهٔ پرگنج خوشرو
«اَبِر بیته هوا» را خواند و خوش خواند:
«دِلی دارمه پر از درد و پر از غم
پر از وَرف آ پر از وارش آ شبنم
دلی دارمه به مثل زِلفِ لیلی
اگر دستش زنی میپاشد از هم»
پدر قنداق خود را میتراشید
تِه که بوردی مه خوندار تَش نَخِرده
صدایش خلوتم را میخراشید:
ته غم مه قِدّ و قوِّت رِ بَوِرده
دو قرن از بعد کوچ تلخ بابا
شبی در خواب خود دیدم دوباره
که دارم با نواجش می نویسم:
پِسِر تِه دوشِ خوندارِ بِلاره
پدر در خواب کابوسانهٔ من
یکی قرقاول مازندری شد
وجود نازنینش سجمهروشِ
تفنگ نارئوف دیگری شد
پدر قرقاول مازندری شد
کمی در خون گرمش دست و پا زد
به جفت مادهٔ خود، مادرم، گفت:
حسنموسی نزد ما را؛ خدا زد
منبع:واژه روز