آوازی است که بیشتر در مرکز و شرق رایج است. این آواز در اصل متعلق به منطقه فارس است، اما در دیگر نقاط ایران به ویژه در خراسان نیز خوانده می شود. متن آن شامل دوبیتی هایی به فارسی است که به آواز اجرا می شود و در تناوب با بخش هایی به صورت نثر و بیان شده به شکل گفتاری، داستان عاشقانه ای را حکایت میکند. نجما، پسر بازرگانی ثروتمند از شهرستان لار در سفری که به همراه پدرش به یمن می کند، دلباختهی رعنا شاهزادهی این سرزمین می شود. پادشاه برای اینکه به این ماجرای ناگوار پایان دهد تصمیم می گیرد
که نجما را از میان بردارد و از این رو میان این جوان و پهلوانان کشور مبارزات خونین ترتیب می دهد. نجما همه پهلوانان را شکست می دهد . در آخرین مرحله ی مبارزه قرار بر این می شود نجما به ته چاه برود و رعنا در بیرون چاه هر حرکتی را که انجام می دهد حالات رفتاری رعنا را با شعر و آواز بازگویی کند. نجما در این کار موفق می شود و از چاه بیرون می آید، رعنا رو به پسر عموی خود می گوید حالا چه می گویی؟ باز هم شدیدا مخالفت می کند که رعنا با شمشیر پسر عمو را می کشد و سپس نجما و رعنا به هم می رسند.
از جمله آوازهایی است که بعد از آوازهای مقام حقانی خوانده می شود. این آواز ضمن وجوه مشترک در موسیقی دستگاهی سنتی که به مانند حقانی در دستگاه شور- دشتی خوانده می شود، دارای استقلال در شیوه های اجرایی می باشد که نشان دهنده فرم و نوع تحریرهای منطقه است. نجماخوانی نیز مانند بعضی از آوازها منظومه ای دارای روایت های نقالی گونه است که نوازنده و یا خواننده در حین اجرا بعضی از لغت ها و قسمت ها را مورد تفهیم شنوندگان قرار می دهد. در واقع هنرمند در این گونه موارد هم راوی است و هم نوازنده و خواننده .
اشعار نجما تماما فارسی است، آواز آن مانند آواز امیری فاقد ریتم است. امروزه خوانندگان مازندرانی که بتوانند آن را اجرا کنند نادرند. نام شاعر آن مشخص نیست .
نویسم بر در و دیوار خانه
بماند از منِ مسکین نشانه
اگر پرسند که نجما در کجا رفت
بگو بگریخت از ننگِ زمانه
شب شنبه که نجما شد روانه
که دنیا بر سر صاحب زمانه
شتر داران شما لنگر برانید
که نجما جاهل و خوابش گرانه