صبحگاهِ 9 آذر 1396، جشنوارۀ موسیقی البرزنشینان لیلم آخرین روز رقابتی خود را آغاز کرد. اولین رشتۀ بخش انفرادی، آواز محلی بود، که نیکان نجفی، پنج ساله از بابل به عنوان جوان ترین شرکت کنندۀ دومین جشنوارۀ البرزنشینان لیلِم، اولین کسی بود که به اجرای صحنه ای پرداخت و با تشویق داوران و حاضرینِ سالن مواجه شد. در این رشته بیست و دو نفر به اجرای برنامه پرداختند و داوران این بخش، آقایان کیوان پهلوان، بهمنیار شریفی، عسگری اقاجانیان، محمد ابراهیم عالمی و علی حسن نژاد(داور آداب صحنه و پوشش) با توجه به آیتم های از پیش تعیین شده به هرکدام از این شرکت کنندگان امتیاز دادند. بخش دوم رقابت های انفرادی در روز سوم مربوط به رشتۀ دوتار بود که هجده نفر به بخش نهایی جشنواره راه یافته و به اجرای صحنه ای پرداختند. امیرمحمد دیوسالار، نُه ساله از نور، جوان ترین راه یافتۀ این بخش بود. پس از پایان یافتنِ رقابت بخش انفرادی داورانِ این بخش، آقایان کیوان پهلوان، بهمنیار شریفی، عسگری آقاجانیان و ارسلان طیبی و علی حسن نژاد(داورِ بخش آداب صحنه و پوشش)، به تماشای اجرای صحنه ای گروه های مازرون، به سرپرستی رضا دیوسالار و هِرایی به سرپرستی خیرالله قاسمی گرجی نشستند.
بدین ترتیب پروندۀ رقابت های دومین جشنوارۀ موسیقی البرزنشینانِ لیلِم بسته شد و نظرات داوران در دبیرخانۀ جشنواره بایگانی گردید.
نتیجۀ این نظرات روز جمعه، دَهِ آذرماه درمراسم اختتامیه به اطلاع همگان خواهد رسید و برگزیدگان این دوره تجلیل به عمل خواهد آمد.
آخرین اجراهای بخش جنبی موسیقی البرزنشینان لیلم در سالن هلال احمر، در عصر روز پنج شنبه 9 آذر، از ساعت 18 تا 20 و ساعت 21 تا 23 برگزار شد. نخستین گروهی که به اجرای برنامه پرداخت گروه عاشیقلار میشو به سرپرستی احد ملکی علیشاه از کشور جمهوری آذربایجان بود و پس از آن گروه های گلوا به سرپرستی ایوب نوری از مازندران، گروه نمایش و رقص آیینیِ شقایق های کالپوش به سرپرستی علی اصغر حاتمی از سمنان، گروه تی تی وا به سرپرستی حسین جهانی نسب از مازندران، پرستوهای مهاجر به سرپرستی ولی احمد خلج از جمهوری افغانستان، گروه سارنگ به سرپرستی مهرداد جعفری از استان قزوین، گروه تلار به سرپرستی حمید گوهرنیا از استان گیلان و گروه آیینی زندگی سوادکوه به سرپرستی علی حسن نژاد از شهرستان سوادکوه به اجرای صحنه ای پرداختند.
ایوب نوری، سرپرست گروه گلوا در مورد معلولیت اعضای این گروه گفت: «از مهم ترین اهداف تشکیل این گروه که کمتر از دو سال از تشکیل آن می گذرد، بهره وریِ حداکثری از توانایی هایی معلولین استان است.» وی از جمشید نیکوزاد بابت کمک هایی که به این گروه رساند سپاس گزاری کرد.
نکته ای که در مورد اجراهای شب آخر شایان ذکر است استقبال پرشور و مشتاق مردم است. سالن آمفی تئاتر هلال احمر ساری از جمعیتِ پرشور مملو بود و لابی سالن هم با صندلی هایی که توسط تیم اجرایی مهرآوا فراهم آورده شد در اختیار دوستداران هنرِ بومی قرار گرفت تا کسانی که به دلیل کمبودِ جا موفق به حضور در سالن آمفی تئاتر نشدند، برنامه را از LED حاضر در سالن تماشا کنند.
حضور شورانگیز اقوام مختلف در جشنواره، موجبِ رنگارنگ شدنِ لیلم شد. ما مفتخریم که حضور آذری ها، افغان ها، گیلانی ها، گلستانی ها، قزوینی ها و سمنانی ها را در این جشنواره همراه داشتیم. کوشیدیم تا آن چنان که شایستۀ شهرت مهمان نوازی مان است، باشیم. امید که در سال های آتی جشن بزرگ تری را در مازندران برپا کنیم.
امروز ۱۰آبان ۶۴امین زادروز نورالله علیزاده از خوانندگان پیشکسوت مازندران گرامی باد با آرزوی بهروزی و سلامتی روزافزون ایشان
نورالله علیزاده به سال 1332 دریکی از روستاهای آمل ولادت یافت و از بزرگان موسیقی و از خوانندگان برجسته مازندران می باشد.وی ازنو جوانی فعالیت هنری خود را به عنوان خواننده و نوازنده لله وا (ساز فولکور مازندران) آغاز کرد که درطول فعالیت خود از محضر احمد محسن پور و حسینعلی طیبی بهره برد.در کارنامه هنری وی فعالیت با گروه های مختلف ،اجراهای متعدد درقالب کنسرت های درون مرزی و برون مرزی ، شرکت در جشنواره ها و ضبط و پخش چند نوار کاست به چشم می خورد.در حال حاضر یکی از پر آوازه ترین خوانندگان موسیقی محلی به شمار می رود.آثار منتشر شده از نورالله علیزاده ، آلبوم های:افتاب ته،اساره سو، بهار مونا، موسیقی مازندرانی ، بهارانه،شوار،مازرونی حال.
16 آبان ماه سالروز آغاز فعالیت شرکت فرهنگی هنری مهرآواست و امسال ما سیزدهمین سال تولد مهرآوا را جشن می گیریم.
در تمام این سال ها که مسیر بلندمان مشمول فراز و نشیب های اجتناب ناپذیری بود، اهداف اصلی و اساسی شرکت به قوت خود و در صدر امور، جایگاه خود را حفظ کرده و امروز اگر به تمامی آن اهداف دست نیافته باشیم، بدان نزدیکیِ قابل توجهی پیدا کرده ایم.
همه به این مهم آگاهیم که فرهنگ و هنر اصیل و دیرپایی در رگ و پیِ مازندرانِ سبز و تبارمند جاری ست، اما در این میان یک خلا سی ساله ی ژرف، فضا را برای حفظ این اصالت، دشوار و ناهموار کرده است.
ما با یک خلا سی ساله روبه روایم و به آن آگاهی داریم. جوانان مازندران با فرهنگ دیرپای این دیار بیگانه اند و تمایلی به حفظ و اشاعه ی آن در خود احساس نمی کنند. تعصب ملی و قومی، همان چیزی که در نمونه ی افراطی خود موجب رکود و ایستایی ناخوشایندی می گردد، در نمونه ی معقولش امری ضروری و بسیار بایسته است؛ غم انگیز است که در این سال ها شاهد به افول نشستن آن هستیم و تلاشی درخور برای رویارویی با چنین معضلی صورت نمی گیرد.
در همه این سیزده سال تلاش مجموعه ی مهرآوا در راستای حفظ فرهنگ و هنرِ ارزنده ی مازندران و ایجاد پویایی در میان جوانان این جلگه ی سبز بوده و هست.
هنرمندان مازندران در خوش بینانه ترین دیدگاه از حمایت معنوی و مالی بسیار اندکی برخوردارند و یکی از اهدافی که به ویژه در سال های اخیر فعالیتمان برای آن کوشیده ایم ارج نهادن به هنرمندانِ بزرگ مازندرانی است. این تلاش، با انتشار آثارِ ارزنده شان، برگزاری کنسرت های بومی، تجلیل از آنان در جشنواره ی لیلم و یاد کردنِ گاه و بی گاه به بهانه ای، تولد، عید نوروز و ... انجام گرفته است.
ما آگاهیم که آن چه باید انجام بگیرد بسیار وسیع تر ازین گستره ای ست که تا امروز بدان دست یافته ایم، ما می دانیم که گنجانه ی جوان این خطه کوشش و اهتمام بزرگ تر و اساسی¬تری را برای بالفعل شدن تمنا می کند. ما آگاهانه، با چشمانی باز و قلبی عاشق این راه دشوار را برگزیده ایم و بی پشتوانه برای تحقق آن می کوشیم.
بعد از هفت سال، سرانجام آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب» با آهنگسازی «فردین خلعتبری» و آواز «همایون شجریان» منتشر شد. ترانههای این اثر را زندهیاد «افشین یداللهی» سروده است.
۱۶آبان ماه زادروز #فرهود_جلالی_کندلوسی خواننده و بنیان گزار موسسه پارپیرار گرامی باد با آرزوی شادی، بهروزی و موفقیت روز افزون برای ایشان
فرهود جلالی کندلوسی در شانزدهم سال 1344 در دهکده کندلوس از کجور مازندران ، دیده به جهان گشود ایام کودکیش را در دامان طبیعت البرز گذرانده ، همچنین، تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سروش میخساز و راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید بهیار مقیمی دهکده کندلوس گذرانده است. مقطع متوسطه را در دبیرستانهای موشهر و چالوس گذراند. در سالهای تحصیل در رشته فرهنگ و ادب با تشویق و راهنمایی معلم ادبیات جناب آقای صادق علی کیا با شعر آشنا شد و اولین سروده هایش در قالب غزل و مثنوی بوده و در همان ایام با شعر بعضی از شاعران مازندران آشنا شد. آشنایی بیشتر ایشان با اشعار مازندرانی از طریق کاست های موسیقی مازندران بوده است از جمله کوچ استاد غلامرضا کبیری که با تنظیم و صدای مرحوم دنیوی که با توجه به حس حال جوانی او را به شور و حالی دیگر واداشت این حس و حال سبب شد تا منظومه " شولا" شعری در مورد آداب و رسوم زندگی دامداران منطقه را سروده است که تاکنون موفق به انتشار آن نگردیده است در کنکور سال 1366 در رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران پذیرفته شد به علت علاقه به جامعه شناسی روستایی علاقه مندی به فرهنگ و رسوم دیارش بیشتر شد همزمان نیز به فراگیری شعر و موسیقی پرداخت: ابتدا نی نوازی را خود آموخته است سپس در محضر استاد کیانی نژاد به فراگیری ساز نی پرداخت و طی سالهای تحصیل به برگزاری کنسرت هایی با الهام از موسیقی مازندران در دانشگاه های تهران مبادرت نموده است: منظومه مینا و پلنگ را در آن ایام به زبان فارسی سروده است. همچنین مقالات زیادی در نشریات و روزنامه ها منتشر نموده است. تهیه منو گرافی کندلوس نیز ره آورد پایان نامه دانشجویی است که عمده تحقیقات ایشان در زمینه جامعه شناسی روستایی است که آن هم تا کنون منتشر نگردیده است. در سال 1371 در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد.در سال 1375 به عنوان کارمند در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار شد که محصول این ایام تاکنون نیز تهیه و تدوین چند مجموعه گزارشات فرهنگی بوده است. در سال 1376 با جمعی از دوستان هم ولایتی انجمن فرهنگی کجور را تاسیس نمود که برگزاری نمایشگاه و شب شعر وموسیقی فرهنگی و هنری مازندران در تهران و مازندران و انتشار چند مقاله و کتاب ره آورد این انجمن بوده است با الهام از تحقیقات روستایی گذشته، در سال 1378 موفق به انتشار مجموعه پار پیرار (1) شعر مازندرانی گردید. در سال 1380 مجموعه پارپیرار (2) (ناری ناری کا) و در سال 1382 مجموعه پارپیرار 3 (شیونگ) و در سال 1383 نوار از خیال کپاچین های البرز را با صدای خود موسیقی آقای سیامک جهانگیری تقدیم علاقه مندان به فرهنگ و هنر مازندران نمود. در سال 1382 نیزب موسسه فرهنگی هنری پارپیرار را تاسیس نمود که هم اکنون در زمینه کمک به اعتلای فرهنگ و هنر ایران زمین خصوصا مازندران کارهایی را آغاز نموده است: از دیگر برنامه های ایشان طراحی، برگزاری و احیای مراسم مازندرانی در بعضی از نقاط مازندرانی بوده است که به همت مردم بعضی از نقاط برگزار شده است.
«محمدحسن رادمان» -نوازنده و معلم پیشکسوت ویولن و رهبر ارکستر- که به عنوان مایستر ارکستر «حسین دهلوی» فعالیت می کرد، دارفانی را وداع گفت . محمد حسن رادمان در سال 1311 در تهران متولد شد و از هنرستان موسیقی این هنر را دنبال کرد. در آنجه ضمن آشنایی با تئوری موسیقی، ردیف موسیقی ایران را نزد احمد فروتن آموخت و ردیف های ابوالحسن صبا را نزد محمود ذوالفنون فراگرفت. این هنرمند به استخدام وزارت فرهنگ و هنر در آمد و به تدریس آواز های دسته جمعی و سپس به نوازندگی در ارکستر های وزارت فرهنگ و هنر مشغول شد. او همچنین در هنرستان موسیقی تبریز نیز تدریس کرد . این هنرمند در طول فعالیت های هنری اش ضمن تدوین مقالات و جزوات آموزشی دهها تقدیر نامه از موسسات عالی و دانشگاهی دریافت کرد و همچنین ارکستر مایستر ارکستر حسین دهلوی و رهبر ارکستر فرهنگسرای ملل را در کارنامه هنری خود داشت
۱۴آبان ماه زادروز۷۰سالگی استاد محمدرضا اسحاقی گرامی باد
با آرزوی سلامتی، بهروزی و شادی روزافزون برای ایشان
استاد محمدرضا اسحاقی گرجی در 14 آبان سال 1326 در گرجی محله بهشهر به دنیا آمد. نوازندگی را در 11 سالگی زیر نظر استاد حسن علیپور، معروف به « حسن طبال » و با ساز تنبک آغاز کرد. روایت ها و قصه ها را از مادر آموخت که قصه سرایی زبردست بود. پس از مدتی نی چوپانی را امتحان کرد و سپس به دوتار روی آورد و همزمان در تعزیه خوانی ها نیز شرکت داشت. استاد گرجی در مصاحبه ای ضمن توضیح روزهای آغاز فعالیتش در زمینه ی موسیقی، میگوید: « زمانی که به دوتار روی آوردم، این ساز در حال انقراض بود. همانطور که می دانید دو تار ساز نقالی ست و من تنها نقال باقی مانده از راویان و نقالان مازندران هستم. » استاد گرجی در کنار دوتار نوازی و مقام خوانی، در ساختن سازهایی چون دو تار و کمانچه نیز ید طولایی دارد. دو تار مازندرانی بیشتر در مناطق شرقی مازندران مانند بهشهر و به خصوص روستای گرجی محله نواخته می شود و تا ناحیه ی ترکمن صحرا امتداد یافته. از این رو دوتار مازندرانی با دوتار ترکمن و خراسانی قرابت دارد. ترانه هایی که با دوتار مازندرانی نواخته می شوند بسیار اصیل هستند و در روزگار ما کمتر کسانی با آنها آشنایی دارند. در گذشته اما، استادان زیادی در زمینه ی مقام خوانی مازندرانی فعالیت داشته اند که از جمله ی آنها می توان به استاد « قدر کتولی » و استاد « نظام شکارچیان » اشاره کرد. در حال حاضر تنها استاد محمدرضا گرجی ست که میراث دار خنیاگران مازندرانی شاهنامه است. استاد گرجی در سال 1365 گروه موسیقی « مشتاق حسن » را پایه گذاری کرد. این گروه از هفتمین جشنواره موسیقی فجر تا کنون، در تمامی دوره های این جشنواره شرکت داشته و بارها موفق به کسب مقام شده است. همچنین در سال 1390 این گروه در جشن نوروز ترکمنستان به عنوان سفیر فرهنگی مازندران شرکت کرده است. استاد اسحاقی نیز شخصا در اولین جشنواره موسقی فجر و جشنواره هایی چون جشنوارهی موسیقی نواحی، ذکرالذاکرین، آیینه آواز، حماسه ای و ... شرکت داشته اند.
آیین بزرگداشت زنده یاد استاد فرهنگ شریف نوازنده پیشکسوت موسیقی ایرانی شنبه ۱۸ شهریور در فرهنگسرای ارسباران تهران برگزار می شود
استاد فرهنگ شریف از نوازندگان سرشناس و برجسته و صاحب سبک تار چهارشنبه ۱۷ شهریور سال ۹۵ در سن ۸۵ سالگی دار فانی را وداع کرد. زنده یاد فرهنگ شریف از نوازندگان سرشناس و برجسته و صاحب سبک تار است که سال ۱۳۱۰ در شهر آمل به دنیا آمد و از نوازندگان برتر نیم قرن اخیر ایران محسوب میشود. وی تار را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نیداوود تارنوازان بزرگ آموخت اما شیوه نوازندگی وی به استادانش شباهتی ندارد و مخصوص خود اوست.
وی به عنوان یکی از تکنوازان و بداههنوازان سرشناس موسیقی ایرانی هم شناخته میشود
فرهنگ شریف در کارنامه هنری خود با خوانندگانی چون اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، تاج اصفهانی، غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان همنوازی داشته و در چند فستیوال بینالمللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانستهاست ساز تار را به خوبی به جهانیان بشناساند. فرهنگ شریف چند سالی را در دانشگاههای مطرح آمریکا به امر آموزش موسیقی مشغول بود.
روز ١٤آبان اسطورهای نبود، یک جریان خیالی و آرزو و آمال یکملت درقالب درست نبود، واقعیت داشت. بیش از هزارسال است که یکی از عوامل مهم وحدت مازندران است.
مردم مازندران پیش از حکومت علویان هم علوی بودند و امروز هم میتوانیم بهجای مردم مازندران بگوییم علویان مازندران، یعنی همه ما مازندرانیها که عشق علی(ع) در سینه داریم.
حدود چهار، پنجسال پیش بود که تعدادی از اهالیقلم مازندران دعوت شدند تا یک روز از سال را بهعنوان روزملی مازندران پیشنهاد و تعیین کنند، از ساری من دعوت شدم، از آمل جناب استاد هومند و از بابل و امیرکلا جناب استاد مهدوی و از سوادکوه استاد خانم یوسفی و...
در ادارهکل ارشاد اسلامی استان(ساری)جمع شدیم، غیر از من همه اعضای این نشست از صاحبان قلم توانا و از مفاخر مازندران هستند و میتوانند از رأی خودشان دفاع کنند، من نه از مفاخر مازندران هستم و نه در اندازه این بزرگان، اما به سهم خودم که در پیشنهاد این روز نقش داشتم و اتفاقا بعد از نشستهای فراوان و طولانی و گفتوگو بر سر مناسبتهای مختلف، نهایتا همه به اتفاق به روز ١٤ آبان رأی دادیم.
اما من به کدام دلایل و چرا به روز ١٤آبان بهعنوان روز ملی مازندران رأی دادم؟
١- ما در نشستهایمان، با توجه به اینکه فریدون در اساطیر ما یک قهرمان مازندرانی است و کاوه زیر پرچم او با ضحاک نبرد کرد بهعنوان یک گزینه کار کردیم.
٢- روی آرش که یک قهرمان اساطیری دیگر و آنهم مازندرانی است و ١٣آبان روز آرش بود هم مفصل بحث کردیم، تیرماه سیزده شو را هم به نام آرش داشتیم و خوب هم داشتیم و داریم. ٣- حضور استاد هومند و تخصص ایشان در تقویم مازندرانی و روی نخستین روز سال برابر تقویم تبری هم گفتوگو شد، استاد هومند با دستپر در این وادی وارد شدند.
٤- از روزها و مناسبتهای مختلف هم خیلی گفتیم، استاد مهدوی تمام روزهای بزرگ تاریخی مازندران را به میدان آورد. با دستیپر مثل همیشه.
٥- روز ١٤ آبان سال ٢٤٣ شمسی هم که سرآغاز و نخستین روز پیمان رسمی مردم مازندران با علویان بود مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت و در پایان با جمعبندی و درنظر گرفتن همه شرایط و با همهجانبهنگری، همه با هم این روز را به دلایل زیر برگزیدیم. یعنی حداقل من به دلایل زیر به آن رأی دادم، دیگر اساتید با دلایل خودشان و با حساب و کتاب و منطق رأی دادند.
الف. روز ١٤آبان اسطورهای نبود، یک جریان خیالی و آرزو و آمال یک ملت درقالب درست نبود، واقعیت داشت. بیش از هزارسال است که یکی از عوامل مهم وحدت مازندران است.
ب. این روز جنبه عقلی و عقلگرایانه داشت، هم واقعی بود و هم اینکه یک ملت با حساب و کتاب در آن روز خودش تصمیم گرفت، به صحنه آمد، در این روز بهدست علویان شیعه نشد، مازندران شیعهعلی(ع) بود. او در این روز کار دیگری کرد. مازندران انتخاب کرد، روز واقعی نیاکان من بود که با غلبهبر احساس دست به یک انتخاب زدند.
ج. من میدانستم که اسطورهبازی یکی از گرفتاریهای تاریخی ملت ایران بود، اسطوره خوب است، بد نیست، اما آنگاه که اسطورهباز میشویم خوب نیست، همش قصه بگوییم و قصه بشنویم و فرهنگ ما فقط شنیداری بشود درست نیست، ما نیاز داریم که آرامآرام به سمت و سوی فرهنگ نوشتاری برویم، با کتاب و واقعیات که حقایقی را هم در خود داشته باشند، آشنا شویم، ما حق نداریم مردم را بازی دهیم، بازیگوشی هم نباید بکنیم، نه ادای روشنفکری و نه عوامزدگی.
د. من آن روز به این امید به ١٤آبان بهعنوان روز ملی مازندران رأی دادم که در آینده این روز در تقویم ملی بهعنوان روز مردم، روز عقلگرایی، روز انتخابات، روز دموکراسی و... انتخاب شود و بنیانگذار این روز تاریخی روز فهم و شعور، مازندرانی باشد که بود.
هـ . من آن روز بهعنوان ١٤آبان روز ملی مازندران رأی دادم که درقالب آن روز زبان مازندرانی که صدها لهجه دارد، زنده شود. بهداد فرهنگ مازندران برسد، مازندران را تمامقد و با افتخار عرضهکنند، همه به میدان بیایند.
و. آرزوی من این است که در روز ملی مازندران و زیر پرچم ایران همه به میدان بیایند، من نه آن روز و نه امروز و نه هرگز، مازندران بدون ایران نمیخواهم و به آبروی ایران، از مازندران بهعنوان پارهتن ایران دفاع کردم و دفاع میکنم، من مازرونی هستم.
ز. ١٤ آبان را روز ملی مازندران پسندیدم که بازار و دکان خیلی از بازیگران را تخته میکرد و اجازه نمیداد که باز هم با مردم بازیکنند و تفرقه و نفاق بیندازند، این روز به مردم مازندران که اتفاقا جلودار آن مردم رویان و چالوس بودند تعلق داشت، حضور واقعی و غیرنمایشی مردم را داشت، اصل حضور مردم در صحنه، آنهم با میل و رغبت مهم بود، در کجای تاریخ ایران چنین روزی داریم؟ روزی که مردم بدون بوق و کرنای رسانهای، خودشان و با تدبیر خودشان حکومت دلخواه خودشان را برپا کردند. نکته مهم این بود که بعد از ٣٠سال از حکام علوی هم حمایت نکردند چون مطابق سلیقه آنها عمل نکردند و در عرض ٦٠سال علویان ساقط شدند. اما مردم علوی ماندند و متوجه شدند که علویان خودشان هستند. مردم ما به علی(ع) اقتدا کردند.
ح,١٤آبان روز ملی مازندران شد که ما مازندران را تمامقد با زبان خودش، لباس خودش، فرهنگ خودش و با تمام آداب و رسوم ویژه خودش به ایران معرفی کنیم و مثل یک سرمشق و تابلو و بهعنوان یک الگو به دیگر اقوام ایرانی خاضعانه اعلام کنیم.
ط. روز ١٤ آبان را روز ملی مازندران پسندیدم که عقلگرایان و عاقلان را به خود میخواند و شعار را همراه با شعور میخواهد.
ی. و ١٤آبان را بهعنوان روز ملی مازندران در حفظ تمامیت ارضی ایران و برای سربلندی ایران و به حرمت نام مقدس ایران پسندیدم و به آن رأی میدهم.
ک. هر لحظهای این احساس و این ادراک بهوجود بیاید که مازندران، مازندران من، گردی به دامن ایران مینشاند و دکانی برای بازیگران و فتنهجویان میشود، قطعا از این میدان بیرون خواهم رفت و بازار بازیگران را نه به کسادی که به اندازه توان خودم به تعطیلی خواهم کشاند، من یک ایرانی هستم، از اینکه مازندران پارهتن ایران است و من مازندرانی هستم، افتخار میکنم.
بایدها و نبایدهای جشنوارههای موسیقی اقوام از نگاه کارشناسان
نخستین نشست تخصصی بررسی موسیقی بومی مازندران و نقش جشنواره در تعالی این موسیقی با حضور هنرمندان و کارشناسان برگزار شد
ستاد برگزاری دومین جشنواره موسیقی بومی البرزنشینان «لیلم» به بهانه برگزاری این جشنواره، نخستین نشست تخصصی بررسی موسیقی بومی و ضرورتهای آن در جشنوارههای موسیقی بومی را برگزار کرد. در این نشست که با حضور تعدادی از هنرمندان حوزه موسیقی و برخی از مسئولان در سالن کنفرانس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران برگزار شد.
«جعفر گودرزی» کارشناس ارشد موسیقی اقوام و اتنوموزیکولوژیست، «بهمنیار شریفی» پژوهشگر و هنرمند برجسته موسیقی مازندران و «محمدابراهیم عالمی» هنرمند و خواننده موسیقی مازندران چهرههای اصلی این نشست بودند که به برخی پرسشها درباره محور اصلی نشست، یعنی ضرورتهای یک جشنواره موسیقی پاسخ دادند. در بین پرسشو پاسخها نیز برخی از هنرمندان و چهرههای صاحبنام موسیقی مازندران اظهارات خود را بیان کردند.
ضرورت توجه به اصالت
«بهمنیار شریفی» در این نشست با بیان اینکه موسیقیهای تجاری در همه جای دنیا راه خود برای بقا را پیدا مینند و موسیقی فرهنگی باید حمایت شود، گفت: در چنین جشنوارههایی باید نگاه حمایتی به حوزه موسیقی فرهنگی و قومی ارجحیت داشته باشد. باید مشخص شود که کدام گروه یا هنرمند موسیقی بکر و کمتر دست خوردهای را اجرا میند و از او حمایت شود. این نگرش به معنای مخالفت با پیشرفت نیست، بلکه به این معناست که هر چیزی در جای خودش باشد. اینکه هنرمندی در قطعه «مش حال» ملودیهایی را اضافه کند، پیشرفت نیست، بلکه تخریب و تحریف اصالت آن قطعه است.
وی اظهار کرد: در جشنواره باید هر بخش سر جای خودش باشد و به آموزش هم توجه شود. یعنی کارگاههایی برگزار شود که هنرمندان و هنرجویان با جزییات موسیقی بومی و شیوههای اجرای هنرمندان صاحبنام و معیار آشنا شوند. یکی از اشکالاتی که در نخستین دوره این جشنواره وجود داشت همین بود که نمیدانستیم معیار ما برای نوازندگی سازهای مازندرانی چیست. در ساز ایرانی این وضعیت مشخص است، اما در کمانچهنوازی مازندرانی معیار چیست؟ در مازندران استاد محسنپور هم کمانچه مینواخت و قدر هم همین ساز را مینواخت. با توجه به اینکه معیارهای مشخصی نداریم، باید در برگزاری جشنواره بخشبندیهای مناسبی داشته باشیم.
اهمیت آموزش
این پژوهشگر موسیقی خاطرنشان کرد: به نظرم میتوان در کنار جشنواره بررسی شیوههای اجرا را داشته باشیم. نگاهی به آموزشگاههای سراسر استان اگر بیندازیم میبینیم که کمترین تعداد هنرجوها مربوط به سازهای مازندرانی است. حتی امروز دیگر در آموزش سازهای مازندرانی اصطلاحات بومی نوازندگی این سازها فراموش شده و به کار نمیرود. ما امروز این واژههای مهم موسیقایی بومی که خیلی هم اهمیت دارند را کم داریم. این جشنوارهها میتوانند در این بخشها ورود کنند و اثرگذاری زیرساختی داشته باشند.
شریفی تصریح کرد: نکتهای که در چنین جشنوارههایی باید مورد توجه قرار گیرد حفظ اصالت موسیقی است. اینکه با سازهای غیر بومی موسیقی بومی نواخته شود به حفظ اصالت کمک نمیکند. مردم هر منطقهای بسته به شرایط فرهنگی، زندگی و جغرافیایی ساز خودشان را میسازند و آن ساز هم صدا و ملودی خودش را تولید میکند. اگر موسیقی مازندران به قرهنی یا بالابان نیاز داشت، قطعا در طول زمان این ساز ساخته میشد.
وی با بیان اینکه نفس و هدف برگزاری هر جشنوارهای تأثیرگذاری در جامعه است، افزود: هدف باید این باشد که در جشنواره با سازهای مازندرانی موسیقی اجرا شود. یکی از معیارهایی که کیفیت را تعیین میکند، سازبندی است. فقط گردش نغمات و کلام ملاک نیست، بلکه خود صدادهی شناسنامه است.
خواننده شناخته شده موسیقی مازندران نیز در این نشست با بیان اینکه یکی از نقاط قوت نخستین جشنواره موسیقی لیلم ضبط و ثبت همه اجراها بود، گفت: جشنوارههای موسیقی بومی دیگری هم در کشور داریم که سالهاست برگزار میشوند و به چنین موضوعی توجه نکردهاند.
«محمدابراهیم عالمی» با انتقاد کمتوجهی آموزشگاههای موسیقی مازندران به آموزش موسیقی بومی، اظهار کرد: ما در استان آموزشگاهی نداریم که به طور تخصصی موسیقی مازندرانی را آموزش دهد. از خودمان بپرسیم که سازنوازی مازندرانی را به طور ویژه تدریس میکنیم؟ این ضعفی است که در فضای موسیقی بومی مازندران وجود دارد و موسیقی بومی به عنوان حاشیه فعالیت آموزشگاههای موسیقی دیده میشود.
وی جشنواره را محل کشف استعدادها از نقاط مختلف عنوان کرد و افزود: ذاتا معتقدم که رقابت در حوزه هنر درست نیست. اما برای اینکه سازها بهتر کوک شود و انگیزهها بیشتر شود نام رقابت برا اجراهای جشنواره گذاشته میشود. ضمن اینکه این موضوع باعث کشف استعدادها میشود. سال گذشته در لیلم یک پدیده در لَلِـهوانوازی کشف شد.
جای خالی پژوهشهای تحلیلی در موسیقی بومی
کارشناس ارشد موسیقی اقوام و مدرس اتنوموزیکولوژی دانشگاه هم در این نشست با بیان اینکه جشنواره موجب تداوم و حفظ موسیقی میشود، گفت: اگر در آغاز انقلاب جشنواره موسیقی فجر به موسیقی اقوام توجه نمیکرد، امروز شاید بسیاری از نغمات موسیقی محلی ایران را نداشتیم. بنابراین جشنواره یک حس مشترک است.
«جعفر گودرزی» افزود: توجه به نکات آموزشی در جشنواره میتواند باعث شکلگیری فرآیند درست آموزش شود. اموزش موسیقی اقوام دارای روشها و شیوههایی است که باید به آنها توجه شود. شاید اگر یک رپرتوار لَلِـهوا را به نت در بیاوریم، هنرجو نتواند همان چیزی که در اصل اجرا میشود را اجرا کند. دلیلش همان معیارهای بومی در آموزش اتس. به شیوه دوتار نوازی استاد اسحاقی نگاه کنیم میبینیم که به صورت بومی دانش را کسب کردند و به همین شیوه هم آموزش میدهند و شاگردان توامندی هم تربیت کردهاند. چون بر اساس دانش تجربی آموزش میدهد؛ حس و حالی که در نت نیست را میشناسد و انتقال میدهد.
وی با اشاره به ضرورت توجه جشنواره به پژوهشهای حوزه موسیقی اظهار کرد: ما امروز آرشیو غنی و پرباری از موسیقی مازندران داریم، اما نمیدانیم تفاوت کتولی غرب مازندران و شرق استان چیست. این یعنی کار پژوهشی و تحلیلی انجام ندادیم. این کار پژوهشی چه زمانی قرار است انجام شود؟ جشنواره میتواند این فرصت را بدهد که افراد توانمند در حوزه پژوهش هم مطرح شوند و دستاوردهای پژوهشی خود را به هنرمندان عرضه کنند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: معتقدم پیش از هر چیز باید برای چنین رویدادی طبقهبندیهایی در نظر بگیریم. پژوهش موسیقی بومی باید در بستر اجتماعی رخ دهد. بنابراین شاید مخاطبشناسی از توان جشنواره خارج باشد، اما اگر نگاه پایهای در برنامهریزیها وجود داشته باشد، میتوان تاثیرگذار ظاهر شد.
توجه ویژه به شعر در موسیقی اقوام
شاعر مطرح مازندران هم در این نشست به ضرورت توجه برگزار کنندگان این جشنوارهها به شعر و کلام اشاره کرد و گفت: شعر همواره با موسیقی پیوند داشته و دارد. بنابراین نمیتوان به موسیقی توجه کرد و از شعر حرفی نزد. به ویژه شعر بومی که در آن تمام مسائل اجتماعی، عرفی و شرعی وجود دارد.
«حسن حسنپور» افزود: شعر هم در مداحی و هم در موسیقی تاثیر شگرفی دارد. فکر میکنم جشنوارههای موسیقی بومی میتوانند فرصتی برای بیشتر توجه شدن به بومیسرایان هم باشند. انتخاب شعرها، اجرای درست واژهها و اصطلاحات در شعر، خوانش و انتخاب موسیقی برای اشعار و اصالت شعر هم میتوانند در معیارهای خوب بودن یک اجرا گنجانده شوند.
موسیقی و مردم
کارشناس حوزه میراث و مردمشناسی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران هم در این نشست با بیان اینکه موسیقی و جامعه از هم جدا نیستند، گفت: بسیاری از مفاهیم و نکاتی که از سوی صاحبنظران مطرح میشود، مسائل تخصصی هستند که به جا هم هست. اما در چنین رویدادهایی باید جایگاه مردم هم لحاظ شود.
«علی ماهفروزی» افزود: باید به دنبال راهکاری بود که پیوند بین اقشار مختلف جامعه و موسیقی بومی را تقویت کرد. این موسیقی به زندگی مردم مازندران تعلق داشت و باید باز هم به زندگی آنها برگردد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران از معرفی معاونت هنری این اداره کل خبرداد.
احد جاودانی به ضرورت تفکیک دو معاونت فرهنگی و هنری برای انجام مطلوب امور اشاره و اظهار کرد: در دو سال گذشته مسئولیت هر دو معاونت با یکدیگر ادغام بود که با تغییر ساختار ایجاد شده از این پس شاهد فعالیت های جداگانه و تخصصی در این دو معاونت هستیم.
وی تصریح کرد: باید بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری در بخش های اجرایی به مجموعه های خصوصی و غیردولتی دارای مجوز فعالیت واگذارشود و در این زمینه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران به وظایف اصلی مربوط به خود شامل حمایت، هدایت و نظارت بپردازد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران با اشاره به اینکه معاونت جدید با توجه به توانمندی خود باید تحول در عرصه هنر استان را با بهره گیری از ظرفیت هنرمندان در دستور کار خود قرار دهد، اظهار کرد: ایجاد زمینه های تعامل مثبت و مؤثر با هنرمندان و همچنین ترویج ارزشهای اسلامی - ایرانی در قالب جذابت های هنری رویکردی است که باید اساس برنامه ریزی ها قرار گیرد.
محسن محمدی دانش آموخته رشته سینما و دارای تجربه در بخش های هنری ارشاد مازندران است.
شرکت فرهنگی و هنری نسیم مهرآوا انتصاب شایستهی آقای «محمد محمدی» بهعنوان معاونت هنری مدیرکل ارشاد استان مازندران را تبریک عرض نموده و بهروزی و کامیابی روزافزون را برای ایشان آرزومند است.
طیار یزدان پناه لموکی پژوهشگر و نویسنده مازندرانی معتقد است:بنا بر نشانه ها و نمادهای به جا مانده از اقوام مازندران باستان گمان می رود جشن تیرماه سیزده یک جشن مختص مازندران بوده که بعدها وارد قوم آریایی شده است. در تمام منابع از تیرماه سیزده به عنوان یک جشن باستانی ایرانی یاد شده اما نشانه هایی وجود دارد که می تواند این مدعا را نقض کند. وی افزود: به عنوان مثال گاو در قوم کاسپی که همان مردمان مازندران باستان هستند جایگاه والایی داشته و طول عمر این قداست بنابر یافته هایی از پیکره هایی گاو در حوزه مازندران باستان به هزاره 5 قبل از میلاد می رسد حال آن که در عصر زردشت گاو برای آریایی ها جایگاه ارزشمندی یافته است. یزدان پناه خاطرنشان کرد: سگ در فرهنگ مازندران باستان بسیار قداست داشته تا جایی که کیش سگ پرستی از هزاره 11قبل از میلاد وجود داشته است و براساس بده و بستان های فرهنگی بین قوم آریایی ها و کاسپی ها قداست سگ وارد قوم ایرانی شده است. پژوهشگر و نویسنده مازندرانی معتقد است: اسب نیز به مانند گاو و سگ قبل از قوم آریایی در نزد مردمان مازندران باستان جایگاه ویژه داشته و مورد احترام بوده است. یزدان پناه یادآور شد: سگ، اسب و گاو تاثیر بسیار در زندگی شبانی و کشاورزی مازندران داشته تا جایی که در هزاره 4و5 پیش از میلاد کشاورزی مازندران در اوج شکوفایی بوده و در هزاره اول با حضور در مازندران باستان با بده بستان های فرهنگی به این صنعت دست یافته اند. وی اظهار کرد: تیرماه سیزده یک جشن باروری بوده و اکنون نیز تنها در مازندران اجرا می شود و به نظر می رسد این جشن با توجه به نشانه ها و نمادهایی که در خود دارد یک جشن ایرانی نبوده بلکه جشن مازندرانی است که بعدها با انتقال فرهنگ ها وارد آیین آریایی ها شده است.
گروه موسیقی سنتی و محلی «آوای تبری» مازندران موفق به دریافت دیپلم افتخار هفتمین جشنواره قهرمانی جهانی موسیقی محلی و فولکلور بلغارستان شد.
گروه موسیقی سنتی و محلی «آوای تبری» مازندران متشکل از 12 نفر از هنرمندان کشورمان به سرپرستی سیدجلال محمدی، با همکاری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان و با تلاش مؤسسه موسیقی جهانی فولکلور اروپا و حمایت کمیته ملی یونسکو، در هفتمین جشنواره قهرمانی جهانی موسیقی محلی و فولکلور بلغارستان، حضور یافته است.
این جشنواره با شرکت هنرمندان 20 کشور جهان و 100 گروه محلی و سنتی و یک هزار 200 موسیقیدان و خواننده همراه با نمایش های آئینی و محلی با حضور شهردار و رئیس جشنواره جهانی فولکور و محمدعلی کیانی، رایزن فرهنگی کشورمان در صوفیه در شهر نسبار در استان بورگاس بلغارستان، برگزار شد.
هفتمین جشنواره جهانی موسیقی محلی و فولکلور بلغارستان که از شامگاه جمعه آغاز شد به مدت یک هفته با حضور اساتید و داوران اروپائی در شهرهای مختلف بلغارستان، ادامه داشت.
هنرمندان و موسیقیدانان سنتی و محلی کشورمان برای چهارمین سال متوالی با همکاری رایزنی فرهنگی کشورمان در هفتمین جشنواره جهانی موسیقی محلی و فولکلور بلغارستان، شرکت می کنند.
محمد علی کیانی رایزن فرهنگی کشورمان در مراسم افتتاحیه این جشنواره با اشاره به حضور چشمگیر هنرمندان محلی و سنتی ایران در اینگونه جشنواره اظهار کرد: امسال موسسه اروپایی جشنواره های فولکلور، انجمن جهانی جشنواره های فولکلور، شهرداری نسبار، شهرداری بورگاس، شهرداری پوموریه بلغارستان و آکادمی جهانی برای هفتمین بار مسابقات جهانی را برگزار کردند.
وی تصریح کرد: ویژگی خاص مسابقات جهانی فولکلور این است که تمام اجراهای با صدا و ویدئو حرفهای ضبط و بهترین آنها در بیش از بیست شبکه بلغاری پخش می شود.
رایزن فرهنگی کشورمان گفت: هیئت داوران این جشنواره بر اساس سه عامل میزان سختی و فنی اجرا، ارائه لباس سنتی، انتخاب اجرا و غیره و رفتار روی صحنه ارتباط با مخاطبان، خلاقیت هنری گروه ها را ارزیابی می کنند.
احد جاودانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران این موفقیت را به گروه آوای تبری و هنرمندان استان تبریک گفت و اظهار کرد: حضور در محافل و رویدادهای معتبر بینالمللی برای معرفی داشته های غنی فرهنگی و هنری مازندران یک ضرورت اساسی است.
وی با اشاره به اینکه موفقیت در رویدادهای بینالمللی موسیقی بیانگر جذابیت این عرصه برای مردم دنیا است، خاطرنشان کرد: موسیقی بومی مازندران می تواند یک فرصت مناسب برای دیپلماسی فرهنگی باشد.
امروز ۱۰آبان ۶۱امین زادروز حسین علمباز از خوانندگان خوش صدای مازندران گرامی باد با آرزوی بهروزی و سلامتی روزافزون ایشان
به یقین می شود تحلیل کرد در گذشته شعر و قصه و موسیقی برادر تنی همدیگر بودند. روایت را می شود جزء حوزه های برجسته ی هنرهای کلامی بحساب آورد پیرترهای مازندران هنوز قصه و موسیقی روایت می کنند، قصه طالب، نجما، امیر و......طالب اما حکایت شیرین دارد که دهان به دهان خوانده می شود اما در سالهای اخیر نامی در این حوزه به سر زبان افتاد که به طالب طالب جانی دیگر بخشید است. این نام قصه ی طالب را پژوهید، روایت کرد و آوازش را خواند. حسین علمباز متولد 1335 آمل است. کارشناس ادبیات فارسی است. به دوتار علاقه دارد و برای خودش می نوازند. در گروه های شواش و نیما ی آمل فعالیت کرد. علمباز در آلبوم های بهاران و ماه تتی و دودک شیکا خواند، منظومه طالب و زهره را خواند و امیر و گوهر نیزبه تازگی از او منتشر شده است.
مراسم رونمایی از آلبوم «آنجا که بال فرشته می سوزد» با قرائت قرآن آقای نقی عالیشاه آغاز شد سپس از آقای محمدی فیروزجائی ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بابل دعوت به عمل آمد .پس از سخنرانی آقای محمدی فیروزجائی نوبت به اجرای زیبای مقتدا غرباوی رسید وی قطعات فارسی (برگرد و قاصدک) و قطعه مازندرانی (نرم نوازش) و یک قطعه عربی را هم اجرا کرد.
سپس یاسر اکبر نتاج تهیه کننده و راوی آلبوم به روی سن آمد و در رابطه با اینکه چطور ایده این آلبوم در صحن امام رضا(ع) به ذهن وی خطور کرد صحب کرد پس از آن از آقایان حنیف شهمیرزادی، مقتدا غرباوی، محمد غلامی، الیاس جوادیان، حج الاسلام سلطان زاده و کلیه عوامل و دست اندرکاران آلبوم تقدیر و تشکر کرد.
نتاج در ادامه به شعرخوانی قسمتی از آلبوم پرداخت و مقتدا غرباوی هم در ادامه به او پیوست.
سپس مراسم رونمایی با حضور آقایان ایرج نیاز آذری، یاسر اکبر نتاج، مقتدا غرباوی، الیاس جوادیان، محمدی فیروزجائی، محمد غلامی، حنیف شهمیرزادی و آقای اکبر نتاج پدر محترم آقای یاسر اکبر نتاج برگزار شد.